آیت الله حاج شیخ محمدتقی بافقی یزدی
به نقل از فارس، آیت الله حاج شیخ محمدتقی بافقی یزدی، متولد 1292هجری قمری، ادبیات و سطوح را نزد مرحوم آقا سیدعلی مدرس لب جندقی خواند، آنگاه به نجف اشرف رفت و نزد مرحوم سیدمحمدکاظم یزدی «صاحب عروه» و آخوند ملامحمدکاظم خراسانی «صاحب کفایه» و عالم ربانی آقا سیداحمد کربلایی تلمذ کرد و پس از آن به ایران و قم آمد، وی از کسانی بود که از مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری خواست، قم را مرکز علوم دینی قرار دهد، هر چند که آیت الله بافقی در این راه قدمهای زیادی برداشت.
وی بسیار غیور و آمر به معروف و ناهی از منکر بود، در زمان رضاخان پهلوی به خاطر امر به معروف و نهی از منکر که نسبت به برخی از بستگان او انجام داده بود، مورد هتک و ضرب قرار گرفت و به شهرری تبعید شد تا سال 1365 هجری قمری در آنجا بود و در جمادی الاولی همین سال در شهرری از دنیا رفت و جنازه او را به قم آوردند و نزدیک قبر مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری دفن کردند.
آیتالله حسین نوری همدانی در کتاب «اسلام مجسم» صفحه 317 به شرح این ماجرا پرداخته است که در ادامه میآید:
روز جمعه 27 رمضان 1346 قمری مطابق 1306 شمسی، ساعاتی پیش از تحویل سال 1307 شمسی، زوّار بسیاری از نقاط مختلف، طبق معمول هر ساله به سوی شهر قم روی آورده بودند تا هنگام تحویل سال در کنار مرقد مطهر کریمه اهل بیت عصمت حضرت معصومه علیهاالسلام باشند.
به قدری جمعیت و ازدحام در صحن و حرم و رواقها بود که جای سوزن انداختن نبود، اعضای خانواده رضاخان از جمله، همسرش (مادر محمد رضا) به قم آمده و در غرفه بالای ایوان آیینه بدون حجاب (سر و صورت باز) نشسته بودند و این موضوع به طوری جلب نظر میکرد که صدای اعتراض مردم از هر سو بلند شد و بسیاری میگفتند: اگر از مردم شرم نمیکنند، دست کم از حضرت معصومه (س) شرم کنند و بالاخره، صدای اعتراض مردم کم کم اوج گرفت.
سید ناظم واعظ: آهای خانمها یا خود را بپوشانید یا فوراً از این جا بروید
در این بین عدهای خود را به سید ناظم واعظ که از شاگردان حاج شیخ محمدتقی بافقی بود و برای ادای مراسم تحویل سال در بالای منبر نشسته و دقایقی قبل از تحویل سال مشغول دعا بود، رساندند و از پای منبر جریان بیحرمتی به حرم و به حجاب اسلامی را، برای او بیان کردند، سید ناظم بیدرنگ مسأله را بر سر منبر برای مردم مطرح و لزوم مقابله با آن را گوشزد کرد و گفت: ای مردم! هم اکنون به من از یک وقاحت و بیشرمی خبر دادند که هیچ مسلمانی نمیتواند آن را تحمل کند.
در خانه دختر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، در خانه خواهر امام رضا علیهالسلام، در خانه پاره جگر موسی بن جعفر علیهالسلام، در خانه فاطمه معصومه علیهاالسلام یک مشت عیاش بیدین و از خدا بیخبر با سر باز و صورت بزک کرده و روی باز نشستهاند!، در این آستانه، این جا که محل رفت و آمد فرشتگان الهی است، شاه و گدا در یک ردیفاند، بلکه گدای با تقوا هزار بار بر شاه بی تقوا شرف دارد... میگویند، این زنان که این قدر بیتوجهی و بیادب و بیآبرویند، از تهران آمدهاند و اهل و عیال رییس حکومتاند.
ای وای بر مردمی که رییس حکومت آنان چنین کسان باشند!، اما بدانند که مردم اگر در برابر خوشگذرانی، بی دینیها، چپاولها، زورگویی و حیف میلهای آنان از سر ناچاری دم بر نیاورند، این توهین را در خانه دختر پیغمبر (ص) بر نخواهند تافت، من از سوی مردم اخطار میکنم، من به نام قرآن، به نام اسلام، به نام سیدالشهدا (ع) که خون خود را پای دین محمد (ص) نهاد، اخطار میکنم و میگویم: آهای خانمها! رفع حجاب حرام است، خصوصاً کنار مرقد مطهر دختر پیامبر (ص) یا خود را بپوشانید و یا فوراً از این جا بروید!
آقای حاج شیخ! زن شاه بالای ایوان آیینه بیحجاب نشسته تکلیف چیست؟
بعد از فریاد و اخطار سید ناظم واعظ، صدای صلواتهای پیاپی مردم به عنوان تصدیق بلند شد، عدهای، نزد حاج شیخ محمد تقی بافقی شتافتند، او در مسجد بالاسر در حالی که جمعیت در اطراف او موج میزد، مشغول خواندن دعای ندبه بود، کاری که هر جمعه در همان مکان انجام میداد و آن روز نیز -چنان چه که گفتیم، جمعه 27 رمضان بود ـ حاج شیخ با خضوع و تضرّع کامل در حالی که قطرات اشک از انتهای محاسن بلندش فرو میچکید، دعا را میخواند.
آن عده با دیدن حال خشوع حاج شیخ، چند لحظه ایستادند و بالاخره یک نفر جلوتر رفت و گفت: جناب آقای حاج شیخ! زن شاه آمده و با یک عده زنهای همراهش توی رواق بالای ایوان آیینه حرم نشسته و حجاب ندارند، ما از حضرت معصومه (س) خجالت میکشیم! چه امر میفرماید؟ تکلیف ما چیست؟
رفع حجاب مخصوصاً در حرم دختر پیغمبر(ص) حرام است
رایةالهدی ، تارنمای هیئت کربلای بیت المهدی(عج) ، کــــــرج